در گفتوگوی مدیرعامل هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر با نشریه عصرتراکنش درباره چالشها، موانع و آینده تأمین مالی زنجیرهای در ایران مطرح شد
SCF؛ ابزاری برای توانمندسازی اصناف و بخش واقعی اقتصاد
عصر تراکنش ۹۹ / تأمین مالی زنجیره تأمین (SCF) در ایران هنوز در مسیر پرچالشی تا رسیدن به بلوغ قرار دارد. درحالیکه این ابزار در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته بهعنوان یکی از کارآمدترین روشها برای مدیریت نقدینگی و کاهش ریسک در زنجیره تولید به کار گرفته میشود، در ایران همچنان در مرحلهی آزمون، شکلگیری و گسترش محدود است. به باور مدیران فعال این حوزه، نبود زیرساختهای دادهای یکپارچه، ضعف قوانین و استانداردهای نظارتی، نگاه سنتی بانکها به وثیقهمحوری و آگاهی اندک بنگاههای کوچک و متوسط از مزایای این مدل، از مهمترین موانع توسعهی آن به شمار میرود. بااین حال، تحولات اخیر در نظام بانکی، افزایش تعامل بانکها با فینتکها و حرکت تدریجی بهسوی دادهمحوری، نشانههایی از تغییر و بلوغ را نمایان کرده است.
در این گزارش، در گفتوگو با علی نوری، مدیرعامل هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر؛ به بررسی وضعیت فعلی SCF در ایران، چالشهای زیرساختی و نهادی آن و نقش فینتکها در پیوند بانکها و بنگاههای اقتصادی پرداختهایم. به باور ایشان، با تقویت زیرساختهای دادهای و افزایش آگاهی فعالان اقتصادی، میتوان انتظار داشت که طی سه تا پنج سال آینده SCF به ابزاری مؤثر و پایدار در نظام مالی ایران تبدیل شود.
SCF در ایران؛ هنوز در مرحله بلوغ اولیه
علی نوری، مدیرعامل هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر، تأمین مالی زنجیره تأمین (SCF) را در ایران هنوز در «مرحله بلوغ اولیه» توصیف میکند. او میگوید: «درحالیکه در بسیاری از اقتصادهای پیشرو، SCF بهعنوان ابزار کلیدی مدیریت نقدینگی و کاهش ریسک تأمینکنندگان شناخته میشود، در کشور ما هنوز بهصورت جزیرهای و محدود اجرا میشود.»
به گفته او، نبود زیرساختهای دادهای یکپارچه، فقدان شفافیت در گردش مالی بنگاهها و عدم اتصال واقعی میان بانکها، پلتفرمهای فناوری و نهادهای تولیدی، از مهمترین دلایل بالفعلنشدن ظرفیتهای این حوزه است.
سه مانع اصلی؛ زیرساختی، نهادی و فرهنگی
نوری موانع توسعه SCF در ایران را در سه سطح زیرساختی، نهادی و فرهنگی دستهبندی میکند. او توضیح میدهد: «از منظر زیرساختی، چالش اصلی، فقدان بسترهای دادهای مشترک میان بانکها و بنگاههاست. از نظر نهادی، نبود چهارچوبهای قانونی مشخص برای ارزیابی و پذیرش مطالبات در زنجیره، باعث ریسکگریزی بانکها شده و در بعد فرهنگی نیز هنوز درک درستی از مفهوم تأمین مالی مبتنی بر جریان داده وجود ندارد.» به گفته او، بسیاری از فعالان اقتصادی همچنان SCF را با تسهیلات سنتی اشتباه میگیرند.
در پاسخ به این پرسش که آیا نظام بانکی کشور آمادگی پذیرش مدلهای نوین تأمین مالی را دارد یا نه، نوری با نگاهی امیدوارانه میگوید:
«بانکهای کشور در حال حرکت بهسمت پذیرش مدلهای جدید مالی هستند، اما آمادگی کامل هنوز حاصل نشده است. بخش زیادی از زیرساختهای بانکی ایران بر پایه اعتبارسنجی سنتی و داراییمحور طراحی شده، درحالیکه SCF نیازمند ارزیابی دادهمحور و لحظهای است.»
نوری البته تحول نگاه بانکها به داده و فینتک در سالهای اخیر را نشانهای مثبت میداند و معتقد است اگر این روند با حمایت مقرراتی ادامه یابد، نظام بانکی میتواند در چند سال آینده به بلوغ قابلقبولی برسد.
نقش حیاتی فینتکها در پیوند بانکها و بنگاهها
مدیرعامل هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر در ادامه، نقش فینتکها را در توسعه زنجیره تأمین مالی حیاتی توصیف میکند. به گفته او: «فینتکها حلقه اتصال بانکها و بنگاهها هستند. آنها میتوانند با ایجاد پلتفرمهای دادهمحور، جریان اطلاعات بین اعضای زنجیره را تسهیل و شفاف کنند. نقش فینتکها در اعتبارسنجی پویا، طراحی قراردادهای هوشمند و ارائه خدمات لحظهای بسیار کلیدی است. اگر بانکها بهجای رقابت، با فینتکها همکاری ساختاریافته داشته باشند، میتوان انتظار داشت که SCF از سطح طرحهای آزمایشی به ابزار اصلی تأمین مالی بنگاهها تبدیل شود.»

او در تحلیل تقسیم نقش نهادهای مختلف در این حوزه میگوید: «زنجیره تأمین مالی ذاتاً میانبخشی است و بدون هماهنگی نهادی موفق نخواهد شد. بانک مرکزی باید تمرکز خود را بر تنظیم استانداردهای مالی و نظارت بر تسویه و اعتبارسنجی بگذارد، درحالیکه وزارت صمت مسئول فراهم کردن بستر دادهای و شفافیت زنجیرههای تولید است. همچنین نهادهای تنظیمگر باید چهارچوبی برای اشتراک داده میان بانکها و پلتفرمها ایجاد کنند. هماهنگی این سه ضلع، پیششرط هرگونه توسعه پایدار در SCF است.»
سه اقدام کلیدی برای حمایت از گسترش SCF
او برای حمایت از گسترش SCF سه اقدام را کلیدی میداند: نخست، تدوین دستورالعملهای شفاف برای اعتبارسنجی مبتنی بر داده و پذیرش داراییهای غیرملموس در نظام مالی؛ دوم، ارائه مشوقهای مالیاتی و تسهیلاتی به شرکتهایی که از بسترهای SCF استفاده میکنند؛ و سوم، ایجاد پایگاه داده ملی زنجیره تأمین با مشارکت بانکها، وزارت اقتصاد و صمت. نوری میگوید: «مقررات باید توانمندساز باشند، نه محدودکننده.»
در مورد آینده SCF در ایران، او چشماندازی مثبت ارائه میدهد و میگوید: «اگر روند فعلی تحول دیجیتال در بانکها ادامه یابد، در افق پنجساله میتوان انتظار داشت SCF به یکی از ابزارهای اصلی تأمین مالی بنگاههای کوچک و متوسط تبدیل شود. نقش داده، هوش مصنوعی و قراردادهای هوشمند در این مسیر تعیینکننده است. پیشبینی من این است که در چند سال آینده شاهد شکلگیری پلتفرمهای ملی SCF خواهیم بود که بانکها، فینتکها و تولیدکنندگان را در یک اکوسیستم واحد گرد هم میآورد.»
بااینحال، او معتقد است آگاهی بنگاهها از مزایای SCF هنوز محدود است. نوری میگوید: «آگاهی در حال افزایش است اما هنوز فراگیر نشده. بسیاری از بنگاهها، تأمین مالی را صرفاً در قالب دریافت تسهیلات از بانک میبینند و با مفهوم بهینهسازی نقدینگی در زنجیره آشنایی ندارند.» به اعتقاد او، آموزش و ترویج این مفهوم از طریق انجمنهای صنفی، اتاق بازرگانی و رسانههای تخصصی میتواند تأثیر بسزایی در گسترش آن داشته باشد. نوری میگوید: «هرچه درک مدیران از SCF عمیقتر شود، تمایل آنها برای ورود به این حوزه نیز افزایش خواهد یافت.»
SCF؛ فرصتی استثنایی برای اقتصاد ایران
نوری SCF را برای اقتصاد ایران «یک فرصت استثنایی» توصیف میکند. او تأکید دارد: «در شرایطی که اقتصاد کشور با محدودیتهای نقدینگی و نرخ بالای تأمین مالی مواجه است، SCF میتواند ابزاری برای آزادسازی سرمایه در گردش و افزایش بهرهوری بنگاهها باشد. این مدل، اتکا به تسهیلات بانکی را کاهش میدهد و به جای تزریق منابع جدید، با مدیریت هوشمند جریان نقد، پویایی اقتصادی ایجاد میکند. اگر سیاستگذار و بانکها بهدرستی از آن حمایت کنند، SCF میتواند به یکی از موتورهای رشد پایدار اقتصاد ایران بدل شود.»
نشریه عصر تراکنش، شماره 99؛ آذر 1404

بدون دیدگاه